ارزدیجیتال

تحلیل ، بررسی و اخبار بازار ارزهای دیجیتال

ارزدیجیتال

تحلیل ، بررسی و اخبار بازار ارزهای دیجیتال

  • ۰
  • ۰

تحلیلگران بر این باورند که افزایش ناگهانی و غیرمنتظره قیمت بیت کوین ممکن است به طور تصادفی و به دلیل شوخی دروغ اول آوریل اتفاق افتاده باشد.

روز دوشنبه ۱ آوریل (۱۲ فروردین)، وب سایت فایننس مگنتز (Finance Magnates) در مقاله ای ادعا کرد که یک تصمیم گیری بزرگ از طرف کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا راجع به پذیرش صندوق قابل معامله در بورس (ETF) برای بیت کوین اتفاق افتاده است.

سرمایه گذاران بیت کوین چنین تصمیمی را یک اتفاق مثبت برای فضای ارز دیجیتال می دانند – اولین صندوق قابل معامله در بورس با پشتوانه طلا، یک رشد ارزش ۳۰۰ درصدی را برای این کالا رقم زد – با وجود این، مقامات تنظیم کننده آمریکا هنوز تصمیمی در مورد ETFهای بیت کوین نگرفته اند.

بدون شک فایننس مگنتز بعدا مقاله منتشر شده را آپدیت کرده و در آن نوشته است که این ادعا چیزی به جز یک شوخی نبوده، اما دیگر قیمت بیت کوین شروع به اوج گرفتن کرده بود.

قیمت بیت کوین در کمتر از یک ساعت به میزان ۲۰ درصد افزایش پیدا کرد و در دومین روز از ماه آوریل، به ۵۰۸۰ دلار رسید. پس از آن حدس زده شد که این افزایش قیمت نتیجه فعالیت ربات های معامله گر بیت کوین باشد.

اما این اتفاق چطور ممکن است؟

بعضی از تریدرها برای نظارت بر پست های مرتبطی که در وب سایت ها، شبکه های اجتماعی مثل توییتر و کانال های تلگرامی منتشر می شوند، از ربات استفاده می کنند تا از کلمات کلیدی و یا فعالیت هایی که از وقوع تغییرات احتمالی در بازار خبر می دهند، آگاه باشند.

اگر کلمات کلیدی مرتبط – مثل «ETF»، «بیت کوین»، و «تایید» در متن مقاله مذکور- در میان پست های موجود یافت شود، این ربات های معامله گر پیش از حرکت قیمت بیت کوین در یک مسیر مثبت و به صورت خودکار شروع به ترید می کنند.

تنها یک مشکل وجود دارد: شاید توسعه دهندگان این ربات، احتمال شوخی بودن اخبار را در نظر نگرفته باشند.

جورج مک دونا، مدیر اجرایی ارشد و یکی از بنیان گذاران شرکت سرمایه گذاری بلاک چین KR1 در گفتگو با رسانه خبری ایندیپندنت (Independent) گفت که برای این ربات ها تنها اول شدن مهم است و نمی توانند در چنین موقعیتی فرق بین واقعیت و شوخی را متوجه شوند.

او می گوید که اگر سیستمی قادر به تشخیص کلمات ETF (صندوق قابل معامله در بورس) و Approved (تایید شد) باشد و بلافاصله خریدهای مقیاس بزرگی را انجام دهد، به لحاظ نظری می توان منتظر یک حرکت بزرگ در بازار بود.

قیمت بیت کوین نوسانات قابل توجهی را تجربه می کند، بنابرین پیش بینی آینده آن بسیار سخت است.

به گفته آقای مک دونا، با توجه به زمان افزایش قیمت اولیه بیت کوین، تاثیر مقاله فایننس مگنتز در این اتفاق بعید به نظر می رسد. با این حال نمی توان این احتمال را نادیده گرفت که مقاله نامبرده به افزایش قیمت بیت کوین کمک کرده است.

بازار ارز دیجیتال به داشتن نوسانات قیمتی بالا معروف است. از این رو تعیین دقیق حرکات قیمتی بیت کوین و سایر ارزهای دیجیتال دشوار است. به همین خاطر ممکن است دلایل زیادی برای افزایش قیمت بیت کوین وجود داشته باشد.

برخی از تحلیلگران بر این باورند که این افزایش قیمت ادامه دار ممکن است نتیجه حرکت بیت کوین به بالای سطح ۴۲۰۰ دلار باشد که به عنوان یک نقطه تست کلیدی برای بازار در نظر گرفته می شود – زیرا پیش از این بالاترین قیمت بیت کوین در سال ۲۰۱۹، 4200 دلار بوده است.

سایر کارشناسان بازار ارز دیجیتال می گویند که شاید این جهش به halving یا نصف شدن پاداش استخراج بیت کوین نیز مربوط باشد که پیش از این نیز اتفاق افتاده است.

منبع: independent

برچسب ها

۰

  • ارز دیجیتال
  • ۰
  • ۰

اگر در معاملات ارزهای دیجیتال تازه‌کار باشید، حتما در هنگام معامله در صرافی‌هایی مانند بایننس، به دو اصطلاح سفارش محدود یا همان لیمیت اوردر (Limit-Order) و استاپ لیمیت (Stop-Limit) برخورد می‌کنید. در این پست به زبان ساده مفهوم و نحوه استفاده از این دو نوع سفارش را توضیح می‌دهیم.

سفارش محدود یا همان لیمیت اوردر (Limit-Order) چیست؟

لیمیت اوردر سفارشی برای خرید یا فروش یک دارایی در یک قیمت مشخص است. لیمیت اوردر یکی از ساده‌ترین انواع سفارش در صرافی‌های ارز دیجیتال است. برای مثال اگر شما قصد خرید بیت کوین با قیمت ۵,۵۰۰ دلار را داشته باشید، می‌توانید یک لیمیت اوردر ثبت کنید. سفارش شما فقط زمانی تکمیل می‌شود که قیمت ۵,۵۰۰ دلار یا پایین‌تر برای این ارز دیجیتال در سفارشات فروش در دسترس باشد. اگر تمام سفارش‌های فروش در قیمت‌های بالاتر از این وجود داشته باشند، باید انقدر صبر کنید تا قیمت به آن چیزی که مد نظر شماست برسد و سپس سفارش تکمیل می‌شود.

همین موضوع برای فروش هم صدق می‌کند. اگر به فرض مثال شما قصد فروش بیت کوین‌های خود با قیمت ۵,۵۰۰ دلار را داشته باشید، می‌توانید یک لیمیت اوردر ثبت کنید. سفارش شما فقط زمانی تکمیل می‌شود که قیمت ۵,۵۰۰ دلار یا بالاتر برای این ارز دیجیتال در دسترس باشد. اگر تمام سفارش‌های خرید در قیمت‌های بالاتر از این وجود داشته باشند، باید انقدر صبر کنید تا قیمت به آن چیزی که مد نظر شماست برسد و سپس سفارش تکمیل می‌شود.

استفاده از لیمیت اوردر

معامله‌گران در شرایط مختلف می‌توانند از لیمیت اوردرها استفاده کنند مثل زمانی که قیمت یک دارایی به سرعت در حال صعود یا سقوط است و معامله‌گر نگران سود و ضررش می‌شود. همچنین معمولا در زمانی که معامله‌گر قصد خرید یک دارایی را با قیمتی خاص دارد که فقط در آن صورت سود می‌کند، از این نوع سفارش بهره می‌برد.

فرض کنید یک تریدر تحلیل می‌کند که قیمت فعلی بیت کوین (مثلا ۵,۰۰۰ دلار) بالاست و پیش‌بینی سقوط تا ۳,۲۰۰ دلار را کرده است. او می‌تواند یک لیمیت اوردر تنظیم کند که فقط در صورت رسیدن قیمت بیت کوین به ۳,۲۰۰ دلار یا پایین‌تر، تکمیل می‌شود.

برای ثبت سفارش محدود یا لیمیت اوردر در صرافی‌ها معمولا سه قسمت وجود دارد که با پر کردن دو مورد از آن‌ها سومی به طور خودکار پر می‌شود. این سه قسمت عبارتند از:

قیمت (Price): قیمت مورد نظر شما برای خرید یا فروش هر واحد دارایی.

مقدار (Amount): تعداد واحدهایی که قصد خرید آن را دارید مثلا اگر قصد خرید ۰.۱ واحد از یک ارز دیجیتال را دارید، عدد ۰.۱ را وارد می‌کنید.

کل (total): قیمت مورد نظر شما ضرب در مقداری که قصد خرید آن را دارید می‌شود کل مبلغ پرداختی (برای خرید) یا کسب شده (از فروش)

به صورت دستی یا با کلیک بر روی دفتر سفارشات در کناره‌های صفحه می‌توان قیمت لیمیت اوردر را مشخص کرد. مقدار را می‌توان هم به صورت دستی یا با کلیک بر گزینه‌های درصدی مشخص کرد. مثلا اگر ۱۰۰ درصد انتخاب شود بدان معناست که ۱۰۰ درصد سرمایه شما برای خرید یا فروش اختصاص داده شود. متغیر کل هم با وارد کردن قیمت و مقدار به طور خودکار تکمیل می‌شود اما در صورتی که آن را به صورت تغییر دهید، مقدار هم نسبت به آن تغییر می‌کند.

به عنوان مثال، در گیف زیر تریدر قصد دارد تا یک لیمیت اوردر برای فروش ریپل (XRP) های خود ثبت کند.

سفارش استاپ لیمیت (Stop-Limit) چیست؟

استاپ لیمیت سفارشی است که در آن اگر قیمت به نقطه X برسد، یک سفارش با قیمت Y ثبت می‌شود. لیمیت اوردر برای معاملات حرفه‌ای و دقیق بسیار کاربرد دارد و معمولا برای کاهش ریسک استفاده می‌شود. مثلا شما یک سفارش استاپ لیمیت فروش برای بیت کوین ثبت می‌کنید و به نوعی مثلا می‌گویید اگر قیمت بیت کوین به ۵,۵۰۰ یا بالاتر دلار رسید، یک سفارش فروش با قیمت ۵,۶۰۰ دلار ثبت کن.

استفاده از استاپ لیمیت

احتمالا در تحلیل‌ها دیده‌اید که می‌گویند اگر قیمت از فلان سطح عبور کند، یک رشد شدید تا فلان قیمت خواهد داشت یا اگر به زیر یک نقطه خاص برسد، سقوط شدیدی در انتظار خواهد بود بنابراین توقف ضرر یا استاپ لاس خود (stop loss) خود را در این نقطه قرار دهید. مثلا می‌گویند اگر قیمت بیت کوین از ۴,۲۰۰ دلار عبور کند تا ۵,۲۰۰ دلار رشد خواهد کرد. اما اگر شما در هنگام عبور قیمت از مقاومت خواب باشید یا دسترسی به اینترنت برای خرید نداشته باشید چه؟ یا اگر قیمت سقوط کند و نتوانید سریعا اقدام به فروش کنید چه؟ یا اگر نتوانید در زمان اوج قیمت بفروشید چه؟ اینجاست که استاپ لیمیت به کمک شما می‌آید.

به سادگی می‌توانید طبق تحلیل خود، سفارش خرید یا فروش در قیمت مشخصی را تعیین کنید به صورتی که وقتی قیمت به نقطه X رسید یک سفارش با قیمت Y برای شما ثبت کند.

با این حال استاپ لیمیت علاوه بر کاهش ریسک می‌تواند ریسک‌هایی را هم برای معامله‌گران همراه داشته باشد که البته به دلیل تحلیل اشتباه است.

برای ثبت سفارش محدود یا لیمیت اوردر در صرافی‌ها معمولا چهار قسمت وجود دارد. این چهار قسمت عبارتند از:

استاپ (Stop): نقطه‌ای که اگر قیمت به آن برسد، سفارش (خرید یا فروش) ثبت می‌شود.

لیمیت (Limit): قیمت سفارشی که در زمانی که قیمت به نقطه استاپ رسید، ثبت می‌شود.

مقدار (Amount): تعداد واحدهایی که قصد خرید آن را دارید مثلا اگر قصد خرید ۰.۱ واحد از یک ارز دیجیتال را دارید، عدد ۰.۱ را وارد می‌کنید.

کل (total): قیمت مورد نظر شما ضرب در مقداری که قصد خرید آن را دارید می‌شود کل مبلغ پرداختی (برای خرید) یا کسب شده (از فروش)

مثلا اگر بخواهیم وقتی قیمت بیت کوین به ۴,۲۰۰ دلار یا بالاتر رسید، سفارش خریدی با قیمت ۴,۲۷۰ ثبت شود، استاپ را ۴,۲۰۰ و لیمیت را ۴,۲۷۰ تعیین می‌کنیم.

به صورت دستی یا با کلیک بر روی دفتر سفارشات در کناره‌های صفحه می‌توان قیمت لیمیت را مشخص کرد. مقدار را می‌توان هم به صورت دستی یا با کلیک بر گزینه‌های درصدی مشخص کرد. مثلا اگر ۱۰۰ درصد انتخاب شود بدان معناست که ۱۰۰ درصد سرمایه شما برای خرید یا فروش اختصاص داده شود.

به عنوان مثال، در گیف زیر تریدر قصد دارد تا یک استاپ لیمیت اوردر برای فروش ریپل (XRP) های خود ثبت کند و وقتی قیمت به ۰.۳۸ دلار رسید، سفارش فروش ۰.۳۹ دلاری ثبت شود.

تمرین کردن و کسب تجربه به شما کمک می‌کند تا به خوبی نوع سفارشی که باید ثبت کنید را تشخیص دهید. همچنین در صورتی که برای خرید و فروش ارزهای دیجیتال در صرافی‌ها قصد استفاده از این دو نوع سفارشی که توضیح دادیم را ندارید، توصیه ما استفاده از سفارش مارکت (Market Order) است که در آن صرافی به طور خودکار بهترین قیمت برای تکمیل سریع سفارش را تعیین می‌کند.

برچسب ها

۰

  • ارز دیجیتال
  • ۰
  • ۰

معاون فناوری پارک «علوم و فناوری‌های نرم و صنایع فرهنگی» با بیان اینکه این پارک به‌عنوان یک پارک تخصصی در صنایع فرهنگی، در حوزه بلاک چین نیز فعال شده است گفت: به همین منظور در سه ماهه اول امسال، دو پروژه شاخص بلاک چین را رونمایی می‌کنیم.

مهدی عباسی، معاون فناوری پارک علوم و فناوری‌های نرم و صنایع فرهنگی در گفت‌وگو با خبرنگار گروه علمی و دانشگاهی خبرگزاری فارس، اظهار کرد:

این پارک، یک پارک ملی است و به همین دلیل با نظرخواهی انجام شده از ظرفیت تمامی دانشگاه‌ها در ۵ حوزه فعالیت پارک استفاده می‌شود.

وی افزود:

مجوزی از وزارت علوم، تحقیقات و فناوری اخذ کردیم که این پارک، رابط بین‌الملل و دانشگاه‌ها می‌شود و بر اساس این مجوز همه دانشگاه‌ها با ما در ارتباط هستند.

معاون فناوری پارک علوم و فناوری‌های نرم و صنایع فرهنگی ادامه داد:

دو برنامه اصلی پارک، جایزه تعالی صنعت گردشگری ایران و جشنواره طراحی بسته‌بندی است که برنامه‌های آن تنظیم شده و طبق روال هرساله برگزار می‌شود.

عباسی تأکید کرد:

در دنیای امروز، بلاک چین حرف اول را در حوزه فرهنگی و صنایع نرم می‌زند. این پارک به‌عنوان یک پارک تخصصی در صنایع فرهنگی، در حوزه بلاکچین نیز فعال شده است و به همین منظور در سه ماهه اول امسال، دو پروژه شاخص بلاک چین را رونمایی می‌کنیم.

وی پیرامون سامانه ثبت شو توضیح داد:

تا امروز در صنعت فرهنگی، جایی برای ثبت محصولات آن وجود نداشت. سامانه ثبت شو، اولین سامانه‌ای است که به‌صورت ملی و فرا ملی می‌خواهد در این زمینه فعالیت کند و به زودی از آن رونمایی می‌شود.

بلاک چین یک نوع سیستم ثبت اطلاعات و گزارش است که تفاوت آن با سیستم‌های دیگر این است که اطلاعات ذخیره شده روی این نوع سیستم، میان همه اعضای شبکه به اشتراک گذاشته می‌شود و با استفاده از رمزنگاری امکان حذف و دست‌کاری اطلاعات ثبت شده تقریباً غیرممکن است.

برچسب ها

۰

  • ارز دیجیتال
  • ۰
  • ۰
تحلیل ارائه شده صرفاً یک نظر شخصی به صورت کوتاه مدت است و وب‌سایت ارزدیجیتال هیچگونه مسئولیتی در قبال زیان‌های احتمالی آن بر عهده نخواهد داشت.

 

بیت کوین طبق تحلیل های گذشته و پیش بینی فعالین بازار شروع به رصد کردن قیمت های بالاتر کرده است.

خوشبختانه قیمت کف تاریخی ۳۲۰۰ دلار خود را به سمت پایین نشکانده است و در حال درنوردیدن سقف ها و کف های بالاتر در قیمت است. همان طور که در عکس زیر مشاهده میکنید، قیمت پس از شکستن ضلع بالایی الگوی مثلث متقارن در کف، با حجم زیاد موفق به تثبیت در بالای آن شده و سقف های ۴۱۰۰-4400 دلار خود را در زمان کف و با سرعت بالا شکسته است و طی مدت زمان چند روزه حتی به هدف الگوی مثلث خود که حدود ۱۲۰ روز قیمت در آن درگیر بود هم رسید.

این موقعیت سرمایه گذاری در ۲ آوریل که مثلث با حجم بالا شکسته شد نقطه ی ورود خوبی بود که بتوان از این صعود بزرگ سود کرد. حال بعد این چه میشود؟! آیا قیمت باز هم بالا میرود؟!

برای جواب این سوال به آینده ی بازار با توجه به اصول تکنیکال نگاه می اندازیم.

از دیدگاه بلند مدت به تایم فریم های پایین تر می‌رویم تا مسیر کلی بازار را پیدا کنیم.

در تایم فریم روزانه با توجه به اصول امواج الیوت در حال حاضر در موج ۳ بزرگ هستیم که منتظر موج ۴ و یک اصلاح در قیمت می باشیم که این اصلاح با توجه به رسیدن قیمت به تارگت الگوی مثلث در عکس قبل و شکسته شدن کانال بزرگ در عکس زیر و پولبک قیمت به آن قابل انتظار است.

این اصلاح قیمتی میتواند در محدوده ی ۴۴۰۰-4600$ قابل انتظار باشد و پس از آن برای موج ۵ و هدف آن تا حداقل سقف موج ۳ منتظر باشیم.

در تایم فریم ۴ ساعته در اندیکاتورهای RSI و MACD شاهد واگرایی هستیم که اصلاح قیمتی که پیشبینی کرده بودیم را تایید میکند.

اما اندازه این اصلاح با توجه به جهش قوی و قدرت بالای بازار حال حاضر میتواند علاوه بر محدوده ی ۴۴۰۰-4600$ که گفته شد از محدوده ی ۴۸۰۰$ نیز شکل بگیرد.

نتیجه‌گیری

در نهایت میتوان گفت قیمت بیتکوین در کوتاه مدت نزولی و اصلاحی تا محدوده ی ۴۴۰۰-4600دلار است و در میان مدت در یک روند جهشی صعودی قرار دارد.

برچسب ها

۰

  • ارز دیجیتال
  • ۰
  • ۰

بیت کوین کش در هفته گذشته با افزایش ارزش بی‌سابقه 84 درصدی در عرض دو روز مواجه بوده است. وب‌سایت اتریوم ورد نیوز (Ethereum World News) در مقاله‌ای دلایل این اتفاق را بررسی کرده است که در زیر ترجمه کامل آن را می‌خوانید.

در این مقاله به طور کلی دلایل زیر برای رشد شدید قیمت بیت کوین کش در نظر گرفته می‌شوند:

1- توسعه روی شبکه برای ایجاد توکن با بیت کوین کش

2- اضافه شدن بیت کوین کش به سایت رزرو پرواز Bitcoin.travel

3- به‌روزرسانی‌های نقشه راه بیت کوین کش

4 – توسعه شنور (Schnorr) در بیت کوین کش – راهی برای تراکنش‌های ارزان و سریع مانند سگویت در بیت کوین

5 – پیروزی در هاردفورک در مقابل BSV

6- علاقه به بیت کوین کش در شرکت‌های بزرگ آسیایی

7- ترجیج به خریدن یک واحد بیت کوین کش به جای کسری از بیت کوین در میان برخی سرمایه‌گذاران

بازگشت انفجاری بیت کوین کش (BCH)

مسلما این بیت کوین است که باعث دوباره جان گرفتن بازار ارزهای دیجیتال شده است، اما جهش و خیز 20 درصدی بیت کوین در کنار گام‌ بزرگ 84 درصدی بیت کوین کش و رسیدن ارزش آن به 305 دلار در هفته گذشته اتفاق افتاده است.

همان‌طور که تحلیل‌گران و سرمایه‌گذاران در تلاش برای یافتن دلیلی برای توضیح شکسته شدن مقاومت بیت کوین هستند، تغییر قیمت بیت کوین کش که از اول آوریل (12 فروردین) ارزش آن تقریبا به دو برابر رسیده است نیز کم سابقه و در نوع خود جالب است.

راه‌اندازی موفقیت آمیز یک پروتکل دفترکل ساده برای ایجاد توکن در بلاک چین بیت کوین کش، به عنوان یک کاتالیزور و همچنین عامل رونق معاملات آتی بیت کوین کش در صرافی کراکن (Kraken) عمل کرده است.

همچنین ممکن است یک عامل یاری‌دهنده این اتفاق، وب‌سایت Bitcoin.travel باشد که برای رزرو پرواز با ارز دیجیتال علاوه بر بیت کوین، بیت کوین کش را نیز می‌پذیرد.

اما این برای توضیح عملکرد درخشان قیمت بیت کوین کافی نیست. با توجه به این‌که Bitcoin.travel، پنج ارز دیجیتال دیگر یعنی اتریوم، لایت کوین، دوج کوین، اتریوم کلاسیک و دش را نیز به لیست ارزهای پذیرفته شده خود افزوده است، پس فقط این اتفاق را نمی‌توان دلیل انفجار بیت کوین کش دانست.

اگر هیچ‌کدام از این‌ها برای توضیح پامپ جاری قانع‌کننده نیست، پس شاید به‌روزرسانی‌های موجود در نقشه راه (Road map) است که جامعه توسعه‌دهنده بیت کوین کش را تحریک کرده است. بیت کوین کش هر 6 ماه ارتقا می‌یابد و زمان اجرای تغییرات بعدی آن در ماه مه (اردیبهشت و خرداد) است.

به نظر می‌رسد ارتقاهای 6 ماهه شبکه، یک تدبیر و یا یک طرح و برنامه ایدئولوژیک برای تاکید بر سهولت ارتقای بیت کوین کش در مقایسه با توسعه کند جامعه توسعه‌دهندگان بیت کوین است.

از شنور استقبال می‌شود، اما بالابرنده قیمت نیست

اما احتمال این که خریداران از روز دوشنبه 1 آوریل، در درجه اول به خاطر تغییرات نرم‌افزاری مانند امضای شنور (Schnorr) که وارد بلاک چین بیت کوین کش می‌شود به این سمت کشیده شدند بسیار کم است.

البته لازم به ذکر است که تاثیر شنور به اندازه برخی عوامل دیگر ناچیز و کم نیست و قطعا وزنه‌ای دیگر در کفه‌ی ترازوی بیت کوین کش در مقایسه با بیت کوین است. چرا که در بیت کوین، فناوری شنور بسیار مورد بحث قرار گرفته است، اما هنوز نتوانسته وارد بلاک چین آن شود.

امضاهای شنور همانند SegWit فضا را آزاد خواهند کرد، اما همچنین توانایی خصوصی‌سازی اطلاعات تراکنش را نیز فراهم می‌کنند. در حالی‌که امضای دیجیتال قدیمی ECDSA (الگوریتم امضای دیجیتال بیضوی منحنی)، به امضای فرستنده برای هر تراکنش نساز است، اما در امضای شنور مجموعه‌ای از فرستندگان می‌توانند از یک امضا استفاده کنند.

بنابراین امضای شنور مورد استقبال قرار گرفت، اما به خودی خود سبب افزایش 84 درصدی نمی‌شود.

بیت کوین کش از هارد فورک مرگ‌آسا جان سالم به در برد

پیش‌تر گفتیم بیت کوین کش همانند کل بازار احیا شده است اما احیای برادر کوچک بیت کوین شاید دلایل بیشتری داشته باشد.

دنبال‌کنندگان فضای ارزهای دیجیتال تجربه نزدیک به مرگ بیت کوین کش در نوامبر سال 2018 را به یاد می‌آورند. بسیاری این تاریخ را به عنوان زمانی که هارد فورک بلاک چین آن منجر به سقوط در کل بازار شد و ارزش بیت کوین را به زیر 6000 دلار  کشاند، به خاطر خواهند داشت.

البته بیت کوین کش، خود فورکی از بیت کوین است که خود به ABC با واحد اختصاری BCHABC (امروزه در بیشتر دنیا به عنوان بیت کوین کش شناخته می‌شود) و SV با واحد اختصاری BSV تقسیم شد. ابتدا بین این دو شبکه فورک شده از بیت کوین کش رقابتی بر سر قدرت هش وجود داشت تا در نهایت برنده آشکار شد.

علی رغم تلاش‌های کریگ رایت و تیم nChain او و قدرت مالی کلوین آیر (CalvinAyre) میلیاردر، مسیر حرکت از ژانویه مشخص شده است، BCHABC برنده است.

هفته گذشته BCHABC با پشت سر گذاشتن BSV و معامله شدن با ارزش 305 دلار در مقایسه با 84 دلار بیت کوین کش، برنده بودن خود را قطعی کرده است.

هر چند افزایش 30 درصدی BSV در مقایسه با عملکرد بیت کوین بسیار بهتر بود، اما تا ترقی قیمت 83 درصدی بیت کوین کش راه طولانی‌ای در پیش است. برای کسانی‌که به این مباحث علاقه‌مند، شمار نود در زنجیره BSV تنها 438 و در مقابل BCH بیش از 800 نود دارد.

پیشی گرفتن و جلو زدن قاطعانه از BSV برای BCH خوب است، اما این چیزی بود که همان‌طور پیش‌تر نیز گفته شد از ژانویه و یا قبل‌تر از آن اتفاق افتاده بود.

آسیا هنوز عاشق بیت کوین کش است

تولد بیت کوین کش ریشه در جنگی ویرانگر دارد؛ مبارزه‌ای برای توسعه بیت کوین بین کسانی که سعی در ارتقای SegWit داشتند، علیه طرف مقابل که اعتقادی مبنی بر این داشتند که راه‌حل‌های مقیاس‌پذیری رادیکال ضروری‌اند و اصرار داشتند که اندازه بلاک را افزایش دهند در گرفت، در نتیجه بیت کوین کش فورک شد.

در جبهه‌ی BCH، به غیر از افرادی مثل راجر ور (Roger Ver)، معروف به مسیح بیت کوین، و سایت bitcoin.com و استخر استخراج او، شرکت‌های چینی از قبیل بیت‌مین (Bitmain) بودند که برای سلطه بر استخراج به میدان آمده بود و مدعی شده بود که می‌خواهد در کنار بیت کوین در بیت کوین کش نیز به موفقیت برسد.

ناظرانی که کم‌تر درگیر سیاستند اظهار داشتند که اکوسیستم پرداخت تلفن همراه پیشرفته‌تر آسیا محرک فشار بر بیت کوین کش و مصرف‌کنندگان آمریکایی عقب‌مانده است که هنوز هم عادت دارند از کارت خود برای تجارت استفاده کنند.

برای علاقه‌مندان ارز دیجیتال در کشورهای پیشرفته مانند کره جنوبی، در آن زمان مساله مقیاس‌پذیری بیشتر مورد توجه بود.

این واقعیت که افزایش قیمت بیت کوین زمانی آغاز شد که بازار آسیا بیدار شد به این دلیل مهم است که بیت کوین کش برای مدتی طولانی مورد علاقه بوده است. دست پشت پرده‌ی 3 معامله اّلگو 7,000 بیت کوین ناشناخته است، اما دانستن آن برای ما مهم نیست گرچه منطقه زمانی آن به قاره آسیا برمی‌گردد.

زمانی‌که بیت کوین جهشی ناگهانی داشت، طرفداران BCH فرصت این را داشتند تا از شادی فریاد بزنند و وون، ین و حتی شاید یوان (یا بیت کوین) خود را به میان آورند تا به بیت کوین کش کمک کنند تا به جایگاه پنجم رده‌بندی حجم بازار سرمایه دست پیدا کند.

به غیر از تتر و بیت کوین، وون کره و ین ژاپن دومین و سومین ارز بازار بیت کوین کش هستند.

ترجیح خرید یک واحد کامل به جای خرید بخشی از آن

همه موارد فوق را می‌توان در اتفاقی که هفته گذشته برای بیت کوین کش افتاد به حساب آورد و مرتبط دانست، اما به نظر نویسنده هنوز برای توضیح دو برابر شدن ارزش آن کافی نیست. رد پای چیزی دیگر در میان است.

با خواندن مصاحبه‌های مرجع راهبردی امور مالی انگلستان (FCA) با مصرف‌کنندگانی که در این پیمایش وحشیانه به 20,000 دلار وارد بازار شدند، نکته کلیدی را به ما یادآور می‌شود و آن جهل و نادانی بسیاری از مشارکت‌کنندگان در بازار است. کسب مهارت‌های لازم در این فضا ضروری است، چرا که ما این‌جا فرصتی برای تمرین نداریم.

یکی از خریداران در نظرسنجی FCA گفت که او نمی‌دانست که می‌تواند بخشی از یک بیت کوین را را به صورت چند واحد ساتوشی بخرد، بنابراین تصمیم گرفت که ارزهای دیجیتال با قیمت واحد پایین‌تر را خریداری کند.

این گرایش ناشی از روانشناسی خرید که به ما دیکته می‌کند که خرید یک سکه با قیمت واحد کمتر مناسب‌تر است، در میان مصرف‌کنندگان جدید در بازار صعودی قبلی هم مشاهده شده بود. به نظر می‌رسد که این اتفاق دوباره در حال رخ دادن است و BCH نامزد اصلی مورد توجه واقع شدن است.

بیت کوین کش ویژگی‌های خوبی دارد چرا که یکی از 10 دارایی برتر ارز دیجیتال است و می‌تواند از اعتبار نام برند بیت کوین نیز بهره‌ ببرد. در نتیجه، علت و منبع اصلی مومنتوم پشت بیت کوین کش ممکن است تحت تاثیر هر یک یا تمام موارد ذکر شده باشد؛ اما این‌که دارای کمترین اصطکاک ممکن برای خریداران احتمالی است، با قیمت 167 دلار در برابر قیمت 4,150 دلاری بیت کوین در نقطه شروع اوج، واقعیت دارد.

بیت کوین کش با سقوط 98 درصدی از بالاترین قیمت تاریخ خود در مقایسه با بیت کوین که 84 درصد افت ارزش داشت، باعث برجسته شدن پروژه پاداش ریسک شد. بیت کوین کش می‌تواند صعود سهموی رو به جلوی خود از اینجا را شروع کند. و اگر شما به این فکر می‌کند که فورک‌های دیگر بیت کوین در چه حالند، این کار را نکنید.

استدلال ماکسیمالیست‌های بیت کوین این است که در واقع تنها یک بیت کوین وجود دارد که هنوز معتبر است. اگر این اخطار و نکته کافی نیست، پس نمودار تراکنش BCH در بیت‌اینفوچارتز (Bitinfocharts) ممکن است کمی تعادل ایجاد کند. بدیهی است از جانب پذیرش BCH اتفاق خاصی نیافتاده است و تعداد افرادی که با BCH در Bitcoin.travel بلیط هواپیما می‌خرند کم است. البته ممکن است راجر ور همین حرف‌ها را برای بیت کوین بگوید.

منبع: ethereumworldnews

برچسب ها

۰

  • ارز دیجیتال
  • ۰
  • ۰

اسپاتیفای و اپل، دو حکمران بزرگ در دنیای موسیقی آنلاین هستند و البته گوگل، آمازون و برخی دیگر از شرکت‌های بزرگ نیز می‌کوشند سهمی از این بازار وسیع را از آنِ خود کنند.

این صنعت ۱۲ میلیارد دلاری حدود ۲۰ درصد از فروش گوگل را به خود اختصاص داده است و در این میان، یونیورسال میوزیک گروپ (Universal Music Group) با داشتن ۳۱ درصد از این بازار، انحصار آن را به‌شکل قابل‌توجهی در دست دارد. اسپاتیفای با ۵ میلیارد فروش، یکی از بازیگرانی است که بخشی دیگر از انحصار بازار موسیقی آنلاین را در دست دارد. ارزش‌گذاری شرکت اسپاتیفای آن را هم‌تراز با یونیورسال میوزیک گروپ قرار داده است. بااین‌حال، تفاوت‌هایی میان این دو وجود دارد. در مجموع بین دو سر عرضه و تقاضای این بازار (یعنی بین هنرمندان و مخاطبان) دو واسطه وجود دارد که یکی منتشر‌کننده رسمی محتوا و دیگری توزیع‌کننده آن است.

این واسطه‌ها همواره کوشیده‌اند بخشی بزرگ‌تر از درآمد به‌دست‌آمده از انتشار و توزیع آثار هنری را به خود اختصاص دهند. به‌همین‌دلیل هیچ تعجبی ندارد که آمازون و اسپاتیفای در ایالات متحده در تلاشند جلوی اقدام سیستم قضایی این کشور به‌منظور اختصاص بخش بیشتری از درآمد به هنرمندان پدیدآورنده آثار موسیقی را بگیرند.

حتی اگر این دو شرکت در این تلاش ناکام بمانند، باز هم بسیاری از هنرمندان نمی‌توانند سهم قابل‌توجهی از درآمد را به دست آورند، زیرا در همان ابتدا به‌خاطر قراردادی که با این واسطه‌ها منعقد می‌کنند، بخش قابل‌توجهی از حقوق مادی خود را به آنها واگذار می‌کنند. واقعیت این است که بخش اندکی از درآمد ناشی از فروش آثار موسیقی به جیب هنرمندان می‌رود.

ثروتمندان صاحب آمازون و اسپاتیفای نگران این هستند که صدها هزار هنرمند فعال در حوزه موسیقی، متوجه درآمد بالایی شوند که فروش آثارشان برای این شرکت‌ها به همراه دارد. افزایش ۴۴ درصدی درآمد هنرمندان از فروش آثارشان برای آمازون و اسپاتیفای گران تمام می‌شود. اما این شرکت‌ها باید بپذیرند که دوران انحصارشان در این صنعت رو به پایان است.

۱۲ آلبوم از آثار من روی اسپاتیفای و آیتونز قرار دارد و هر ماه مبلغی را بابت فروش آنها به من پرداخت می‌کنند. با وجود اینکه شاید خواننده آن‌چنان محبوبی نباشم، اما آمار دقیقی از روند فروش آثارم دارم.

پایان انحصار موسیقی آنلاین با بلاک‌ چین و ارزهای دیجیتال

به ازای هر بار شنیده‌شدن هر یک از ترانه‌هایم، مبلغ یک‌چهارم سنت از اسپاتیفای دریافت می‌کنم. اگر هنرمندی بودم که آلبوم‌هایم توسط یک شرکت رسمی منتشرکننده موسیقی وارد اسپاتیفای می‌شد، اصلا چنین مبلغی به من نمی‌رسید. من یک هنرمند آزادکار هستم و با دستمزد ساعتی ۱۱ دلار، هر ترانه‌ام باید ۶۵۰ هزار بار در ماه از سوی کاربران شنیده شود تا حداقل حقوق در ایالات متحده را دریافت کنم. یک میلیون بار شنیده‌ شدن ترانه‌ها سبب می‌شود با درآمدی که به دست می‌آورم، از خط فقر خارج شوم! به‌هر حال، اگر نخواهم دست از کار در استودیو بردارم، همچنان در ردیف کم‌در‌آمدترین خوانندگان در تاریخ قرار می‌گیرم.

صنعت موسیقی درآمد بالایی دارد. اما چرا ۹۰ درصد از درآمد هنرمندان و پدیدآورندگان مستقل موسیقی به جیب چند شرکت پخش موسیقی می‌رود؟ چرا مردم به ترانه‌هایی غیر از آنچه توسط چند شرکت منتشرکننده به بازار عرضه می‌شود گوش نمی‌کنند؟ چرا اصلا مردم نمی‌توانند این نوع موسیقی را به راحتی بیابند؟ پاسخ این است که شرکت‌های انتشار و توزیع موسیقی، آثار برخی از هنرمندان خاص را در صدر فهرست‌های خود قرار می‌دهند. همچنین بد نیست بدانید هنرمندانی که با این شرکت‌ها قرارداد دارند، در نهایت فقط ۱۵ درصد از مجموع درآمد این محصول (که هیچ هزینه‌ای هم برای شرکت‌ها ندارد) را به دست می‌آورند. در واقع، ۸۵ درصد از گردش مالی برای رسیدن یک اثر موسیقی از هنرمند به مخاطب به چند شرکت واسطه می‌رسد. این شرکت‌ها به‌همین‌دلیل در تلاشند همچنان انحصار را در بازار خود حفظ کنند.

اما این رقابت شدید به همین جا ختم نمی‌شود. اسپاتیفای از دستِ اپل به‌شدت سرخورده شده است، زیرا اپل کنترل اپ‌استور را در دست دارد و به همین جهت، توزیع همه اپلیکیشن‌های مربوط به موسیقی نیز توسط این شرکت مدیریت می‌شود. در واقع، اپل نقش توزیع‌کننده اپلیکیشن اسپاتیفای را به دارندگان آیفون و سایر محصولات این شرکت در دست دارد. اپل بخشی از درآمد اسپاتیفای را که از این طریق ایجاد می‌شود به خود اختصاص می‌دهد. اپل همچنین انواع رفتارهای اسپم‌وار را برای جلب توجه مخاطب به انجام می‌رساند. بنابراین اپل میوزیک که رقیب مستقیم اسپاتیفای است، از این مزیت رقابتی برخوردار است که برای دارندگان آیفون جذاب‌تر است. به‌همین‌دلیل، اسپاتیفای شکایتی علیه اپل در اتحادیه اروپا تنظیم کرده و ادعا کرده است که سهم ۳۰ درصدی که اپل از هزینه اشتراک کاربران اسپاتیفای برمی‌دارد غیرمنصفانه است. جالب اینجاست که اسپاتیفای می‌گوید اپل این سهم را با صنعت موسیقی به اشتراک نمی‌گذارد؛ انگار مدیران اسپاتیفای می‌خواهند به‌طور غیرمستقیم بگویند که هوای هنرمندان پدیدآورنده موسیقی را دارند و انگار نه انگار که مدیران این صنعت و سایر افراد دخیل غیرهنرمند در آن، سهم بزرگی از این درآمد را به خودشان اختصاص می‌دهند!

جالب اینجاست که اپل بابت موسیقی آنلاین پخش‌شده، حداقل ۱۰۰ درصد بیشتر از اسپاتیفای به هنرمندان پول می‌دهد. آمازون نیز روندی همانند اپل دارد. عجیب است که اسپاتیفای با وجود اینکه نصف اپل و آمازون به پدیدآورندگان آثار موسیقی پول می‌دهد، اپل را به بی‌انصافی و آسیب به هنرمندان محکوم می‌کند.

اینترنت قرار بود محدودیت‌هایی را که شرکت‌ها برای هنرمندان ایجاد می‌کنند از بین ببرد، اما آنچه امروز می‌بینیم درست عکس آن است. صنعت موسیقی چه در قالب توزیع‌کنندگان و فروشندگان دیجیتال و چه در قالب ناشران سنتی، تفاوت چندانی با هم ندارند و هر دوی آنها، پولی که باید به هنرمندان برسد را به جیب می‌زنند. نویدهای اینترنت برای ایجاد انقلابی در هنر موسیقی و دسترسی مستقیم گروه‌های موسیقی به مخاطبان فقط یک سراب بود و وضعیت هنرمندان عملا از دوره پیش از ظهور اینترنت هم بدتر شده است.

اینترنت در تلاش برای شکستن حلقه انحصار در موسیقی

پایان انحصار موسیقی آنلاین با بلاک‌ چین و ارزهای دیجیتال

انحصاری بزرگ ایجاد شده است. انحصار همواره برای حفظ و بقای خود تلاش می‌کند. انحصارگران در صنعت موسیقی، اکنون به خوبی موقعیت خود را حفظ می‌کنند.

اما جالب اینجاست که اینترنت همچنان می‌کوشد این حلقه انحصاری را بشکند و دو استارتاپ ارزهای دیجیتال در این زمینه پیشگام شده‌اند. دو ارز دیجیتال شاخص در این زمینه چوون (Choon) و فیدبندز (Feedbands) نام دارند و البته به احتمال زیاد در آینده بر شمار آنها افزوده خواهد شد. چوون به هنرمندان، تعدادی از توکن‌های خود را می‌دهد که البته ارزش پایینی در بازار دارند. این در حالی است که فیدبندز می‌خواهد به شنوندگان و هنرمندانی که در اجتماعش حضور دارند، با بیت کوین پاداش دهد.

چوون در زمینه عرضه اولیه سکه (ICO) با ناکامی روبرو شد. بااین‌حال، وب‌سایتش همچنان پابرجاست. من خودم به عنوان خواننده‌ای که شاید کمترین میزان محبوبیت را در دنیا داشته باشد، چند ترانه در این وب‌سایت دارم. کیف پول چوون من هم منتظر دریافت توکن‌هایش است و هر از گاهی موجودی‌اش را چک می‌کنم. فیدبندز سابقه بیشتری دارد و برخی آثار موسیقی را مورد حمایت قرار می‌دهد. اساس کار فیدبندز این است که هنرمند به‌خاطر اثرش و شنونده هم به‌خاطر معرفی یک مخاطب جدید، پاداشی در قالب بیت کوین دریافت می‌کند.

با وجود اینکه این استارتاپ‌ها برای من به‌عنوان یک خواننده تقریبا گمنام جذابیت دارند، اما واقعیت تلخ این است که مردم دوست ندارند بابت شنیدن موسیقی پول بدهند و با این مدل کسب‌وکار مشکل دارند. سرویس‌های اشتراک موسیقی همانند رادیوهای اینترنتی هستند، با این تفاوت که می‌توانید چیزی را که می‌خواهید بشنوید انتخاب کنید. اما بسیاری از کاربران دست به این انتخاب نمی‌زنند و در مقابل، به یک فهرست پخش (پلی‌لیست) آماده شده گوش می‌دهند، گویی که مخاطبِ یک رادیو آنلاین (البته با سلیقه‌ای مشخص) هستند.

مردم بیشتر ترجیح می‌دهند به دستیار صوتی آمازون (الکسا) دستور بدهند که چیزی برایشان پخش کند تا اینکه بخوانند خودشان یک فهرست از ترانه‌های موردنظرشان را تهیه کنند. به‌همین‌ دلیل، هر محصول جدید در صنعت موسیقی که بخواهد برخلاف این گرایش عمومی حرکت کند و روی تغییر رفتار مخاطبان حساب باز کند، نمی‌تواند به موفقیت قابل‌توجهی دست یابد.

از سویی دیگر، دنیای ارزهای دیجیتال می‌تواند همان عامل نجات‌بخشی باشد که انحصارطلبان از آن می‌ترسند، زیرا فناوری بلاک چین می‌تواند صنعت موسیقی را به‌کلی متحول کند. تصور کنید هنرمندان بتوانند تعداد مخاطبانی را که به آثارشان گوش می‌دهند، به صورت آنی مشاهده کنند. حتی دنیای هالیوود نیز نتوانسته این میزان از دقت را برای آثار هنری خود ایجاد کند. فرض کنید قرارداد انتشار آثار موسیقی از نوع قرارداد هوشمند باشد. در این صورت، چگونه کارشناسان حقوقی و مالی می‌خواهند این میزان از شفافیت را دور بزنند؟ بلاک چین این فرصت را دارد که بتواند واسطه‌ای به‌مراتب بهتر برای نیازهای دنیای موسیقی باشد. البته اینترنت هم قرار بود به این هدف برسد، اما دقیقا خلاف آن حرکت کرد. شاید اینترنت به‌همراه بلاک چین بتواند این هدف را تحقق بخشد.

نیرویی عجیب در ارزهای دیجیتال نهفته است که سبب می‌شود جریان پول به جای حرکت به سمت طبقات بالای اقتصادی و سیاسی هر جامعه، به سمت پایین و توده مردم جاری شود. شاید این از جمله ویژگی‌های خاص ارزهای دیجیتال باشد و شاید هم از پیامدهای موج اول انقلاب بیت کوین به شمار رود. بااین‌حال، احساس عجیبی به من می‌گوید که تغییر در سازوکار مالی صنعت موسیقی می‌تواند از جمله قابلیت‌های بلاک چین باشد. مشتریان بابت جلب توجه مردم پول می‌دهند. واسطه‌ها از طریق تبلیغات، این پول را به جیب می‌زنند. مطمئنم بلاک چین می‌تواند این الگوی سنتی تجاری‌سازی و کسب درآمد را پشت‌سرگذاشته و یا به شکلی دیگر، دست واسطه‌ها را کوتاه کند. به‌این‌ترتیب، هنرمندان می‌توانند سهم بیشتری از جریان درآمدی را به خود اختصاص دهند.

بلاک چین و ارزهای دیجیتال می‌توانند بر سال‌ها انحصار واسطه‌ها در دنیای موسیقی خاتمه دهند. به‌این‌ترتیب شاید چند سال دیگر، ۰,۲۶ سنتی که بابت پخش هر بار موسیقی در اسپاتیفای به من داده می‌شود و همچنین ۰,۶۸ و ۰,۶۱ سنتی که بابت همان موسیقی از آمازون و اپل میوزیک می‌گیرم، برای هنرمندان دیگری که مثل من هستند، رقم بی‌ارزش و خنده‌داری باشد.

موج بعدی برای ایجاد تحولی اساسی در موسیقی در راه است و این تحول به احتمال زیاد توسط بلاک چین رقم خواهد خورد.

منبع: forbes

برچسب ها

۰

  • ارز دیجیتال
  • ۰
  • ۰

لو کرنر، سرمایه‌گذار و فعال حوزه‌ی ارزهای دیجیتال، در مقاله‌ای به بررسی پدیده‌ی ارزش آفرین ارزهای دیجیتال پرداخته و گروه‌هایی که می‌توانند از ثروت خلق شده، منتفع شوند را مورد بررسی قرار داده است. در ادامه ترجمه کامل این مقاله را می‌خوانید.

ارز دیجیتال پارادایم جدیدی است که به نظر می‌رسد تحول و ثروت بیشتری در 20 سال آینده نسبت به آنچه اینترنت در 20 سال گذشته ارائه داده، ایجاد کند. سوالی که برای من به عنوان یک سرمایه‌گذار ریسک‌پذیر مطرح می‌شود آن است که چه کسی قرار است از این فرصت ایجاد شده برای خلق یک ثروت عظیم استفاده کند؟

این ثروت هنگفت می‌تواند در اختیار 5 غول تکنولوژی (که با نام فامگا نیز شناخته می‌شوند) قرار گیرد که در 5 سال گذشته دنیای فناوری را قبضه کرده‌اند. یا به تازه‌واردان جدیدی که به نوعی بومیان ارز دیجیتال محسوب می‌شوند، تعلق گیرد. در این مقاله منظورم را ارز دیجیتال می‌گویم، نقاط قوت و ضعف هر دو گروه را مورد بررسی قرار داده و عواملی که می‌تواند در مورد تصاحب ثروت تولید شده در آینده تعیین‌کننده باشد، برمی‌شماریم.

تعریف کریپتو

در حال حاضر چهار فناوری نوظهور وجود دارد:

1. بلاک چین که بر محور راستی و صداقت است.

2. ارز دیجیتال یا همان گل سر سبد قضیه.

3. قراردادهای هوشمند که شروط اگر این باشد، فلان چیز اتفاق می‌افتد را انجام می‌دهند.

4. اثبات دانایی صفر، قابلیتی که بدون نشان دادن چیزی درستی آن را اثبات کنید. به عبارت دیگر کاری مانند انجام دادن جادو!

در مجموع این چهار فناوری، پارادایم جدیدی را در نوع محاسبات به وجود آورده‌اند که به طور تقریبی امکان ایجاد تعداد بی‌شماری از فرایند‌های کسب‌وکار را ممکن می‌سازند. این چیزی است که تمامی پارادایم‌های محاسباتی جدید تاکنون انجامش داده‌اند.

هیجان‌انگیزترین فرایند‌های کسب‌وکار می‌توانند بر مبنای زیر شکل گیرند:

5. غیرمتمرکزسازی که به فرایند حذف واسطه‌ها شناخته می‌شود.

و در نهایت موفقیت یا شکست کسب‌وکارهای جدید به شدت به عامل زیر بستگی خواهد داشت:

6. کامیونیتی یا جامعه که گروهی از افراد را در برمی‌گیرد که بر اساس انگیزه‌هایشان از ارزش حاصله از موفقیت یک پروژه، در راستای توفیق آن تلاش می‌کنند.

آیا غول‌های فناوری ثروت حاصل را قورت می‌دهند؟

اولین بار درباره فامگا (شامل شرکت‌های فیس‌بوک، اپل، مایکروسافت، گوگل و آمازون) و تاثیر مخرب رشد انحصار چندتایی آن‌ها در ژانویه 2017 مطلبی نوشتم. کمتر از 200 نفر در ماه اول آن مطلب را خواندند، اما به نظرم این موضوع مهمی بود. پس در آوریل همان سال مقاله دیگری درباره غول‌های فناوری نوشتم. بیش از 10 هزار نفر مطلب من را تنها در ماه اول مطالعه کردند که در آن زمان به موفق‌ترین مقاله‌ام در سایت مدیوم تبدیل شد.

فرض اولیه‌ من آن بود که هر کسب‌وکاری به تجارت داده‌ها ارتباط دارد، هر چه داده بیشتری در اختیار داشته باشید، به رقیب قدرتمندتری برای دیگران تبدیل خواهید شد. فامگا نیز انحصار داده را در دست گرفته است. مهمترین تاثیر منفی که این انحصار می‌تواند داشته باشد، خفگان نوآوری و رقابت خواهد بود. قدرت این انحصار را می‌توان با مقایسه مجموع ارزش بازار این 5 شرکت با 100 شرکت برتر ایالات متحده به آسانی فهمید.

سهم بازار فامگا در برابر 100 شرکت برتر ایالات متحده

به طرز قابل توجهی از سال 2014 به این سو، فامگا بیش از 63 درصد ارزش ایجاد شده توسط 100 شرکت بزرگ ایالات متحده را قبضه کرده است. از یاد نبرید که این قدرت بزرگ تنها در دست 5 شرکت قرار دارد.

زمانی که روند فامگا برایم خطرناک جلوه کرد، امیدوارکننده‌ترین نموداری که به چشمم خورد، درصد سهم بازار 100 شرکت بزرگ فناوری در ایالات متحده از ابتدای سال 1980 بود.

روند تغییر سهم 100 شرکت‌ فناوری برتر ایالات متحده از بازار در طول تاریخ

واضح بود که دوره‌های زمانی مختلفی را طی کرده‌ایم که در هر یک از آن‌ها شرکتی حاکم ابدی بازار شناخته می‌شد. اول از همه این شرکت آی‌بی‌ام بود، سپس مایکروسافت وارد شد و هم‌اکنون نوبت فامگا فرا رسیده است. درست لحظه‌ای که فکر می‌کردم هیچ چیز نمی‌تواند جلودار سلطه فامگا باشد، با این واقعیت تاریخ آرام گرفتم که هیچ‌چیز جز خود تغییر، پایدار نیست. تا اینکه پس از گذشت دو ماه، روشنایی ارزهای دیجیتال من را منقلب کرد.

منظورم از روشنایی، این باور بود قرار است ارزهای دیجیتال تحول و خلق ثروت بی‌سابقه‌ای را رقم زنند.

ارز دیجیتال، ساختار شکن و ارزش آفرین

ارزهای دیجیتال به دلیل استفاده از ابزارهای جدیدی که امکان ایجاد فرایند‌های تجاری جدید را فراهم می‌سازد، می‌توانند به خلق ثروتی هنگفت ختم شوند. البته آن‌ها هم‌اکنون نیز در حال انجام چنین کاری هستند.

اوبر بنا به ارزش‌گذاری وال‌استریت‌ژورنال به رقم 68 میلیارد دلار یا سی‌بی اینسایت به رقم 72 میلیارد دلار، ارزشمندترین استارتاپ جهان شناخته می‌شود. اوبر در مارس 2009 کار خود را آغاز کرد. تقریبا دو ماه قبل از آن یعنی ژانویه 2009، ساتوشی اولین بیت کوین شبکه را استخراج کرد. با وجود سقوط شدید ارزهای دیجیتال در سال 2018، در حال حاضر بیت کوین بیش از 88 میلیارد دلار ارزش دارد. ارزهای دیجیتال نه تنها ثابت کرده‌اند که می‌توانند ارزش هنگفتی ایجاد کنند، بلکه خلق ارزش را بهتر از هر فرایند‌ تجاری قدیمی می‌توانند انجام دهند.

در حالی که عوامل متعددی موجب افزایش ارزش بیت کوین می‌شوند، در انتها این باور جامعه است که افزایش ارزش آن را رقم می‌زند. در نگاه اول این موضوع مانند یک طرح پانزی یا بازی اعتماد به نفس به نظرم آمد. اما بعداً فهمیدم که تمام دارایی‌ها نوعی از بازی اعتماد به نفس هستند.

سال گذشته در 26ام جولای، فیس‌بوک پس از انتشار گزارش درآمد کم و چشم‌انداز ضعیف خود، بیش از 119 میلیارد دلار از ارزش خود را از دست داد. این بزرگترین ضرر در تاریخ بشر بود که هر شرکتی تا آن زمان طی یک روز متحمل شده بود. مردم با دستیابی به اطلاعات جدید، خیلی ساده اعتماد خود را به فیس‌بوک از دست داده بودند.

اما جامعه به بیت کوین اعتقاد دارد و هنوز در حال استخراج آن است. جامعه هنوز بیت کوین‌های خود را نگه داشته و هر روز ابزارها و برنامه‌های جدیدی برای بهبود ارزش بیت کوین به همراه سایر پروژه‌های ارز دیجیتال می‌سازد. جامعه‌ی ارزهای دیجیتال تمام این کارها را انجام داده، چرا که معتقد است بیش از ارزشی که به بیت کوین بخشیده، از آن پس خواهد گرفت. بسیاری در حال ساخت فرایند‌های کسب‌وکاری جدیدی هستند که به باور جامعه، جهان را به مکان بهتری برای زندگی کردن تبدیل می‌کند.

همانطور که ابزارها بهتر می‌شوند، شبکه قدرتمندتر می‌شود، بازدهی بالا می‌رود، رابط کاربری بهبود می‌یابد و جامعه به مشکلات اساسی خود (مانند مدل‌های حاکمیت، اقتصاد‌ توکنی و غیره) اشاره می‌کند، کسب‌وکارهای جدیدی که به کمک ارز دیجیتال راه‌اندازی می‌شوند، به خلق ثروتی عظیم و ایجاد تحولی گسترده محکوم خواهند بود.

اما این ثروت به سمت چه کسانی سرازیر خواهد شد؟

تیغ اوکام پیروزی فامگا را پیش‌بینی می‌کند

طبق اصل «تیغ اوکام» ساده‌ترین علت یا توضیح در شرایط برابر می‌تواند صحیح‌ترین آن‌ها باشد. به عبارت دیگر توضیحات نباید بدون ضرورت افزایش یابند. همانطور که به جبهه‌های مختلف این نبرد نگاه می‌کنم، ساده‌ترین توضیحی که به نظرم می‌آید، ادامه یافتن روند فعلی است. فامگا به بهبود مزیت‌های خود در زمینه‌ی قبضه‌ داده‌ها ادامه خواهد داد و با گسترش حوزه‌ی فعالیت‌های خود، از جامعه‌ی ارزهای دیجیتال سبقت خواهد گرفت تا بیشترین سهم از ارزش خلق شده توسط ارزهای دیجیتال را به خود اختصاص دهد. از برخی جهات این داستان به فیلم جنگ ستارگان شباهت دارد. بر اساس اصل تیغ اوکام، امپراطوری به حدی گسترش یافته و بزرگ است که ساده‌ترین توضیح در واقع شکست‌ فورس‌ها خواهد بود.

جامعه‌ی ارز دیجیتال، عاملی تعیین کننده

در مقاله‌ای که کریس دیکسون در آن به بیان اهمیت تمرکززدایی پرداخته، روند طبیعی تکامل پلتفرم‌ها را نیز مورد بررسی قرار داده است.

در نهایت فامگا تنها به سهامداران و کارمندان خود پاسخگوست. از آنجا که تعداد زیادی از مردم از سرویس‌ها و محصولات فامگا استفاده می‌کنند، برای یک بازه‌ زمانی طولانی رشد سود این شرکت‌ها به خاطر رشد تعداد کاربران یا میزان مشارکت نخواهد بود. تنها راهی که فامگا می‌تواند رشد سود خود را به وسیله آن تضمین کند، استخراج هر چه بیشتر ارزش از کاربرانش و بقیه افراد اکوسیستم است.

حالا که خوب نگاه می‌کنم، این شرکت‌ها از نظر من دیگر اهریمنی یا شرور نیستند. رشد سود، پایه و اساس سرمایه‌داری است و من هم یک سرمایه‌دار هستم. اما من انسان نیز هستم و به نظرم کسب‌وکار‌های جدیدی که شکل می‌گیرند، فواید بیشتری برای بشریت نسبت به مزایای اقتصادی خواهند داشت. این فرایندهای جدید قدرت را به جامعه برمی‌گرداند، حریم شخصی کاربران را حفظ می‌کند و امکان فورک کردن را فراهم می‌کند؛ که به نظرم بیشتر از آنکه یک ایراد باشد، یک مزیت است. می‌توانم درباره نتایج مثبت ارزهای دیجیتال بی‌وقفه ادامه دهم.

اما به نظرم تنها در صورتی فامگا می‌تواند متحمل شکست شود و سهمی از ارزش ایجاد شده نبرد که ارزهای دیجیتال بتوانند پتانسیل حقیقی جامعه را مهار کنند.

نبرد حماسی برای آینده‌ی ارزهای دیجیتال

می‌دانیم که فامگا زره و سپر خود را برای این جنگ مهیا ساخته است. تیتر اخباری که این روزها می‌شنویم، جذب متخصصین بلاک چین توسط فیس‌بوک، ملحق شدن آمازون به لیست ارائه‌دهندگان بلاک چین به عنوان خدمات و شایعاتی درباره ارز دیجیتال فیس‌بوک است. از سال گذشته نیز شایعاتی پیرامون ارز دیجیتال آمازون با خرید دامنه‌های مربوط به کریپتوکارنسی توسط آن‌ها شنیده می‌شود.

زمانی که سرگی برین درباره گوگل گفت که از قرار گرفتن در جمع پیشتازان بلاک چین جا مانده، یک ماه بعد این غول فناوری راهکار بلاک چین خود را برای سرویس‌های ابری ارائه کرد. شاید پیش از این فامگا در خوابی عمیق به سر می‌برد، اما هم‌اکنون بیدار شده تا سایه‌ی ستاره مرگ خود را بر سر رقبا بیاندازد. تنها نیرویی‌ که برای ارزهای دیجیتال در مبارزه با فامگا باقی مانده، جامعه آن‌هاست.

ما در ابتدای مسیر درک چگونگی ارائه‌ی ساختارهای انگیزشی برای اعضای مختلف جامعه هستیم که آن را تحت عنوان اقتصاد توکنی می‌شناسیم. در حالی که بیشتر تمرکز جامعه بر روی توکن‌ها معطوف شده، وضعیت افراد در جامعه نیز مشوق قدرتمندی می‌تواند باشد که اهدای آن هزینه‌ای ندارد.

همچنین اطلاع دارم که جامعه در حال ساخت ابزارهای جدیدی است که توجه قشر بزرگتری از جامعه را به خود جلب کرده و افراد بیشتری را در امر مشارکت دخیل کند.

با تریلیون‌ها دلار سرمایه به عنوان مهمات جنگ، نبردی حماسی در پیش خواهد بود.

امیدواریم که جامعه پیروز این مبارزه باشد!

منبع: medium

برچسب ها

۰

  • ارز دیجیتال
  • ۰
  • ۰
تحلیل ارائه شده صرفاً یک نظر شخصی به صورت کوتاه مدت است و وب‌سایت ارزدیجیتال هیچگونه مسئولیتی در قبال زیان‌های احتمالی آن بر عهده نخواهد داشت.

 

ریپل در محدوده 0.3670$ (نوارآبی) دارای مقاومت نسبتاً قوی است، ولی روند نزولی بلند مدت RSI شکسته شده و انتظار یک روند صعودی در آینده نزدیک می‌رود.

همچنین در قیمت 0.3440$ سطح حمایتی قوی در ریپل شاهد هستیم که این سطح ممکن است در صورت رد نکردن سطح 0.3670 به بالا و نزول قیمت دوباره لمس شود تا قیمت جای پای خود را محکم کرده و آماده ی صعود دوباره و رسیدن به سطوح بالاتر باشد.

پیوت و سطح 0.4250$ هم می‌تواند سطح مقاومتی سنگینی برای قیمت باشد.

شکسته شدن روند منفی RSI

همچنین الگوی هارمونیکی که می‌تواند قیمت را به سطوح بالاتر پرتاب کند نیز در قیمت مشاهده شده است.

الگوی هارمونیک خفاش در نمودار قیمتی روزانه ریپل

نتیجه‌گیری

ریپل در محدوده 0.3670$ دارای مقاومتی نسبتا قوی است که در صورت رد نکردن این سطح در قیمت 0.3440$ شاهد سطح حمایتی قوی در ریپل خواهیم بود که قیمت برای جهش دوباره ممکن است آن را دوباره لمس کند.

برچسب ها

۰

  • ارز دیجیتال
  • ۰
  • ۰

مایک مک‌گلون (Mike McGlone)، تحلیلگر بلومبرگ اینتلیجنس (Bloomberg Intelligence)، در مقاله‌ی منتشرشده در تاریخ 5 آوریل (16 فروردین) اذعان داشت که بیت کوین، به بالاترین سطح اشباع خرید از زمان رکورد قبلی در ماه دسامبر 2017 تا کنون، رسیده است.

همچنین در این گزارش آمده است که طبق شاخص قدرت جهانی GTI بیت کوین، از زمانی که قیمت آن به نقطه‌ی اوج 20 هزار دلاری نزدیک شد، تا کنون، به چنین سطحی از اشباع خرید نرسیده بود. بلومبرگ همچنین اعلام کرد که الگوهای مشابه در گذشته، نشان‌گر وقوع افت چندهفته‌ای در قیمت بودند.

بنا بر گفته‌های مک‌گلون، رشد اخیر بازار، به دلیل فشردگی قیمت و نوسان کم اتفاق افتاد و سبب شد تا قیمت بیت کوین از محدوده‌ی خود فراتر برود. وی پیش‌بینی کرد که پس از این رشد اخیر، روند نزولی مشابه گذشته اتفاق خواهد افتاد. وی اذعان داشت:

اکنون بحث مدت زمان مطرح است و من فکر می‌کنم هنگامی که چنین حباب بزرگی اتفاق می‌افتد، همواره طیف گسترده‌ای از افرادی وجود خواهد داشت که نیاز به فروش پیدا خواهند کرد.

در این مقاله، به نقل از دیوید تاویل (David Tawil)، رئیس صندوق پوششی پروچین کپیتال (ProChain Capital) آمده است که انتظار می‌رود بازار به روند نزولی خود ادامه دهد. وی در ادامه گفت:

با اینکه دیدن یک روند مثبت در مقابل روند منفی خوشایند به نظر می‌رسد، اما این امر تسلی‌بخش نخواهد بود. مطمینا، یک سرمایه‌گذار، بیشتر ترجیح می‌دهد که در روند نزولی کنونی، شاهد رشدی تدریجی با سطحی ثابت در قیمت باشد و نه یک صعود خیلی خیلی سریع. این رشد سریع می‌تواند به آسانی اتفاق بیافتد و به آسانی نیز از بین برود.

اندیکاتور قدرت جهانی GTI بیت کوین

به نظر می‌رسد که تحلیل‌های تاویل و مک‌گلون با تحلیل‌های توماس لی (Thomas Lee)، یکی از بنیان‌گذاران شرکت خدمات مشاوره‌ای Fundstrat Global Advisors در تضاد است. طبق گزارش پیشین سایت، بنا بر اظهارات اخیر توماس لی، بیت کوین به روند صعودی خودش بازگشته است. وی چنین اذعان داشت که قیمت بیت کوین اکنون از میانگین متحرک 200 روز گذشته‌ی خود فراتر رفته است.

علاوه بر آن، به نظر می‌رسد که پیتر برندت (Peter Brandt)، تریدر و نویسنده‌ی معروف، با اظهارات مک‌گلون مخالف بوده و روز 5 آوریل (16 فروردین) در توییتر خود نوشت که از این که قیمت بیت کوین وارد مرحله‌ی سهمی‌وار شود، تعجب نخواهد کرد.

اوایل این هفته، بازار مشتقات پیشروی آمریکایی، گروه بورس بازرگانی و کالای شیکاگو (CME Group)، اعلام کرد که تعداد قراردادهای آتی بیت کوین این گروه، رکورد جدیدی را در 4 آوریل (15 فروردین) به ثبت رساند.

منبع: cointelegraph

برچسب ها

۰

  • ارز دیجیتال
  • ۰
  • ۰

برای تجزیه‌وتحلیل میزان واقعی تسلط بیت کوین بر بازار، باید میزان نقدشوندگی آن را هم درنظر بگیریم. ارزش بازار بر حسب حجم مبادله (Volume-Weighted Cap) معیار جدیدی است که نشان می‌دهد بیت کوین از اصل پارتو (تسلط بر بیشتر از ۸۰%) در بازار پیروی می‌کند.

میزان واقعی تسلط بیت کوین بر بازار

به تازگی در توییتر، به توییتی برخوردم که به نقل از ویتالیک بوترین (خالق مشهور اتریوم) نوشته بود:

ویتالیک بوترین: بیت کوین اولین ارز دیجیتال بود و طبیعتاً ۱۰۰ درصد از سهم بازار را در اختیار داشت. سپس این مقدار به ۹۰ درصد رسید و حالا فقط ۵۵ درصد از سهم بازار را دارد.

به‌ نظرم ویتالیک اصلا به خودش زحمت نداده بود تا این موضوع را دقیق بررسی کند، زیرا می‌دانستم از هر فرصتی برای نشان‌دادن نبوغ ریاضی‌اش استفاده می‌کند. به‌نظر می‌رسید او این نتیجه‌گیری را فقط با استناد به معیار «تسلط بازارِ» کوین مارکت کپ داشته است؛ با اینکه این معیار بر اساس «ارزش بازار» محاسبه می‌شود، بسیاری از افراد فقط آن را در نظر می‌گیرند و به سایر عوامل توجهی نمی‌کنند.

در واقع این معیار کاملا به‌دردنخور است. ارزش بازار در کوین مارکت کپ برابر است با حاصل‌ضرب «قیمت بازار» در «عرضه در گردش» که درباره آن بحث‌های زیادی وجود دارد؛ زیرا به آسانی می‌تواند با عواملی نظیر حجم مبادله پایین، پیش استخراج بودن و دستکاری اعداد و ارقام مربوط به عرضه تحت‌ تأثیر قرار گیرد.

بلافاصله تصمیم گرفتم بفهمم که آیا سهم بازار شکلی از توزیع پارتو (که با عناوین «قانون افراد اندک اساسی» یا اصل تُنُکی فاکتور (principle of factor sparsity) هم شناخته می‌شود) است یا خیر. توزیع پارتو خود شکلی از قانون قدرت (Power Law) است و اغلب در سیستم‌هایی که از تعادل قابل‌توجهی برخوردارند، به شکلی طبیعی جریان دارد.

با توجه به اینکه معامله ارز دیجیتال عملاً در بازار آزاد صورت می‌گیرد (یعنی دارای اثرات جانبی بسیار کمی است)، فرض کردم که این باید یک توزیع پارتو باشد و تصمیم گرفتم درستی آن را آزمایش کنم.

توزیع پارتو

توزیع پارتو با معادله زیر نشان داده می‌شود:

Y = 0.2 ^ (Log (X) / Log 0.8))

تابع توزیع پارتو

قابل‌توجه‌ترین ویژگی این معادله این است که «۲۰% مالک ۸۰% است و ۸۰% مالکیت ۲۰% را در اختیار دارد». این مقیاس ثابت است؛ اساسا چنین توزیعی بدون توجه به طیف گسترده این مقیاس، یکسان است. همچنین می‌توان آن را به‌عنوان یک توزیع فراکتال نیز دانست؛ زیرا درست مانند فراکتال در هر سطحی که آن را بزرگ‌نمایی کنید، مشابه هم هستند.

مشکل حجم مبادله

ارزش بازار و حجم مبادله ۱۰۰ سکه برتر بر اساس توزیع پارتوی عمومی به شکل زیر ترسیم شده بود:

میزان واقعی تسلط بیت کوین بر بازار

جالب اینجاست که این نمودار حسابی (خطی)، دقیقا بر یک توزیع پارتو منطبق نبود و مقیاس خطی مناسبی به‌نظر نمی‌آمد.

با تغییر آن به نمودار لگاریتمی، کاملا مشخص شد که شکلی از توزیع قانون قدرت (Power Law Distribution) در آن وجود داشت:

میزان واقعی تسلط بیت کوین بر بازار

بااینکه ارزش بازار ضریب تعیین (R2) بالایی داشت (بهترین برازش) و البته طبیعی هم به‌نظر می‌رسید زیرا سکه‌ها به ترتیب ارزش بازار رتبه‌بندی می‌شدند، چیزی که توجه من را به خودش جلب کرده بود ضریب تعیین (R2) پایین برای حجم مبادلات بود. انتظار داشتم همان توزیعی را داشته باشد که ارزش بازار داشت، اما این‌طور نبود.

حجم مبادله پایین در بعضی از سکه‌ها نشان‌دهنده بازار دروغین و ارزش بازار ساختگی بود. حجم مبادله روزانه بعضی از سکه‌ها کمتر از 0.1 درصدِ ارزش بازارشان بود؛ در مقایسه با ۱۰ سکه برتر که همگی حجم مبادله‌ای بیش از ۳۰% نسبت به ارزش بازارشان داشتند. این یعنی در بیش از دو عامل (ارزش بازار و حجم مبادله) تفاوت وجود داشت.

ارزش بازار برحسب حجم مبادله

به‌این‌ترتیب نتیجه گرفتم که حجم مبادله (میزان نقدشوندگی) هم باید به‌عنوان یک معیار در نظر گرفته شود، یعنی باید آنها را در هم ضرب می‌کردیم تا معیار دیگری شکل بگیرد: «ارزش بازار برحسب حجم مبادله (2$)». هر چه حجم مبادلات کمتر باشد، امتیاز کلی پایین‌تر است.

با جمع‌آوری سوابق، میانگین‌گیری و سپس نسبت‌گرفتن از ارزش بازار برحسب حجم مبادله در ۱۲ ماه گذشته روی بیش از ۱۰۰ سکه برتر، نمودار زیر به دست آمد:

میزان واقعی تسلط بیت کوین بر بازار

ابتدا ارزش ضریب تعیین (R²) بسیار بالاتر بود و منحنی S در نمودار مشاهده می‌شد. به‌نظر می‌رسید که بیش از نیمی از ۱۰۰ سکه برتر، پیش از آنکه نمودار با شیب سریعی به سمت ۱۰ سکه نهایی سرازیر شود، با قانون قدرت مطابقت داشتند. بدون تحقیق بیشتر در این زمینه، فرض کردم که این باید «اثر صفحه اول» باشد که در آن، سکه‌هایی که در بین ۱۰۰ سکه اول کوین مارکت کپ هستند توجه بیشتری را جلب می‌کنند و سکه‌هایی که در انتهای صفحه هستند از صفحه اول حذف می‌شوند و در نتیجه جذابیت خودشان را از دست می‌دهند.

با حذف سه سکه انتهایی صفحه، ۶۷ سکه اول در مقیاس لگاریتم و با سازگاری با قانون قدرت رسم شدند:

میزان واقعی تسلط بیت کوین بر بازار

با مرتب‌کردن ۶۷ سکه برتر بر اساس «ارزش بازار برحسب حجم مبادله» و سپس ترسیم ارزش بازار و حجم مبادله به‌سرعت آشکار شد که امتیازات بهترین برازشِ قانون قدرت در مجموع بسیار بالاتر بود.

میزان واقعی تسلط بیت کوین بر بازار

 

به‌همین‌دلیل نتیجه‌گیری کردم که گسترش بازار در واقع توزیع قانون قدرت بود (نه لزوما توزیع پارتو) و بنابراین به عامل نقدشوندگی نیاز داشت.

تسلط ارزش بازار برحسب حجم مبادله

حالا به دلایل اصلی تحقیقم برمی‌گردم و می‌خواهم تسلط واقعی بیت کوین را با درنظرگرفتن حجم مبادله تعیین کنم.

ارزش بازار برحسب حجم مبادله در ۱۲ ماه اخیر برای بیت کوین، اتریوم و سایرین (که شامل اتریوم بودند) را ترسیم کردم:

میزان واقعی تسلط بیت کوین بر بازار

کاملا روشن است که وقتی میزان نقدشوندگی را به حساب می‌آوریم، بیت کوین ارز غالب است. از نظر سهم، بیت کوین دائما بیش از ۸۰% بازار را در اختیار دارد و روند آن افزایشی است.

در واقع، فقط با درنظرگرفتن ۵ سکه برتر، باز هم مشخص است که بیت کوین (همان ۲۰%) بیش از ۸۵% بازار را در اختیار دارد. در نتیجه، این توزیع پارتو است و در واقع بسیار قوی‌تر است. همین نشان می‌دهد که نقطه شلینگ یا کانونی (Schelling Point) درباره بیت کوین تا چه اندازه قدرتمند است.

میزان واقعی تسلط بیت کوین بر بازار

نظر من این است که بیت کوین همچنان به حفظ نقطه کانونی‌اش ادامه خواهد داد و بر بیش از ۸۰% از بازار تسلط خواهد داشت. «تسلط بر بازارِ» کوین مارکت کپ ناقص است، زیرا عامل نقدشوندگی را درنظر نمی‌گیرد و ۵۵% گزارش‌شده به‌شکل قابل‌توجهی دور از حقیقت است.

بنابراین نتیجه می‌گیریم که ویتالیک با استناد به گزارش ناقص کوین مارکت کپ درباره سهم بیت کوین از بازار، گمراه شد و به خودش زحمت نداده بود به‌دقت این موضوع را بررسی کند؛ زیرا همان‌طور که دیدیم بیت کوین قدرتمندتر از همیشه است.

منبع: medium

برچسب ها

۰

  • ارز دیجیتال